جاذبه ی ضریح
اینجا قدمگاهی است برای عرض ارادت







اسفند 1402
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29      





اینجا با قلم خودم از مهمانان پذیرایی می کنم , گوارای وجودتان



جستجو




 
  گل سر ...

​مح‍‌‍مدرضا ایران‌زاده:

ما مراقبان زبان و ادبیات مراقبت را در همه‌جای زندگی با خود داریم. گاهی شدت ماجرا به جایی می‌رسد که خیال می‌کنیم می‌توانیم بیماری‌ها را ویرایش کنیم. مثلاً همین «سرطان» که همیشه دور بود و حالا نزدیک شده‌است؛ حالا که روز مادر است و عزیزکرده‌ی مادر در چنگال او!

     دلم می‌خواهد «چنگال‍»‍ش را ویرایش کنم و جهان خیال کند خب متخصص است دیگر. وقتی می‌نویسد «چنگال» غلط است و «چ» و «نون» و «الف‍»‍ش زاید است، حتماً که «گل» باقی‌مانده‌اش درست است.

     بعد «سرطان» را هم همین‌طور دست‌کاری کنم و بگویم این واژه از بن غلط است. ترجمه‌ی واژه‌ای‌ست که به‌اشتباه این‌گونه برداشت شده. بعد بپرسند: «خب تکلیف چیست؟» بگویم: «سرط!» بپرسند: «یعنی چه؟» بگویم: «آن‌هم دوباره به اصلاح نیاز دارد. باید نوشت “سرت".» بعد از ترکیب ناخوب «چنگال سرطان» تنها «گل سرت» بماند که هدیه‌ی روز مادر برایت گرفته بودم.

بیمارستان‌های جهان ویراستار ندارند. هر بیماری دایره‌ی اطرافش هم مریض است. دلم برای این‌همه کجی و نادرستی می‌گیرد. کاشکی خدای شفا سری به دل‌ها بزند.

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1397-12-08] [ 07:31:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  فاطمه نام مادر همه شهیدان است ...

​"انگار همین دیروز بود “
حتما تابه حال این جمله را از افراد مختلف شنیده اید ولی وقتی مادرها می گویند یک سوز خاصی دارد ،میگویند و همزمان آه می کشند و ستاره ای توی چشمهایشان برق می زند.
مادرها تنها کسانی هستند که خاطره ها رابا  قبل و بعدش تعریف می کنند ،  فریم به فریم قاب گرفته اند بدنیا آمدن و قد کشیدن بچه هایشان را. و در دل همه شان یک انگار همین دیروز بود لانه کرده کرده است.
برای مناسبت های مختلف تقویم بهانه های مرتبطی وجود دارد ولی تولد مادرترین عالم بهترین نوع انتخاب برای روز مادر است،مادر تمام خوبیها و مهرورزی ها ، شروع عاشقانه ی روییدن ها …
اما مادر شدن ساخته شدن است ، پایه ها را محکم گذاشتن است و چه معماری بهتر از پیامبر مهربانی ها و چه همراهی همراهتر از علی اعلاء.
مادران در هر نسلی شیوه ی مادرانه شان فرق میکرده، از حوای اولین تا مادران امروزی . اسمشان آنا باشد یا ننه فرقی نمیکند حتی مامان های امروزهم پر چادر حضرت زهرا(س) را  گرفته اند و بیشتر مادرانی که پدر هم هستند ،زنانی که پرستار شوهر مریضشانند ، دخترانی که همدم و مونس تنهایی پدرهایشان هستند این اسم زیبا را یدک می کشند.
اما یک بخش دیگر بر میگردد به مادرانی که با اینهمه دلبستگی ،بااینهمه عشق و بااین همه دوست داشتن عمیق می گویند برو خدا پشت و پناهت ،ام وهب هایی که هدیه می دهند تکه ی  جان و قلبشان را ،برای این مادران یک روز نه تمام عمر را باید روز مادر نامید . فاطمه نام تمام مادران شهیدان است.

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1397-12-06] [ 02:59:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  مادر ...

نشسته ام حوالی تاریخ

بنفشه ها

در پهلوی زنی ریشه دوانده اند

پسری

مهریه مادرش را به اجرا گذاشته

مردی

تنهایی چاه را به نام خودش زده و

شب به شب

تکه پاره های جغرافیا را مثل مردابی خسته

برای خوابیدن نیلوفری

به هم وصله می زند

***

بندهای این شعر را

در آتش دری سوخته می اندازم

تا خاکسترش را

بر سر تمام خداحافظی ها بریزم

بشریت

تا ابد

پشت این رفتن ، دست تکان می دهد

برای عمق این تنهایی کلمه می آفریند

تا خسوف را

به صورتی سیلی خورده

ربط ندهد 

موضوعات: بدون موضوع
[شنبه 1397-12-04] [ 10:26:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  فوق لیسانس اقتصاد مقاومتی ...


بابا گفت لیسانسم که بگیری باید بری رخت بشوری و بچه بزرگ کنی ،همین دیپلم برات کافیه …

راست میگفت برای رخت شستن و بچه بزرگ کردن دیپلم زیادی هم بود چون وقتی میخواستم برای بدنیاآوردن بچه اولم بستری شوم از من کپی آخرین مدرک تحصیلی ام را نخواستند ، برای جدا کردن لباسهای سفید و تیره و پشت و رو کردن لباسهای بچه که پرز ندهد هم فرقی نمیکرد دیپلم باشم یا بی سواد.اما من نشستم پشت میز دانشگاه ،همینطوری الکی الکی نه، کلی تلاش کردم ،پیش نیاز گذراندم ،واحد های ریز و درشت پاس کردم تا اینکه فوق لیسانس اقتصاد مقاومتی گرفتم ،الان هم خیلی افتخار می کنم.

بله ،من برای بازی با بچه ام ،برای جاانداختن یک قورمه سبزی خوب،برای طلایی کردن دو طرف بادمجان و خیلی فوت و فن های دیگر نیاز به خواندن جبر و منطق و فلسفه نداشتم اما برای مدیریت اقتصاد خانواده ام باید درسهای زیادی می گذراندم ،باید یاد میگرفتم کنتور سه زمانه یعنی چه،باید مهندسی پذیرایی از مهمان در روزهای آخر برج را می فهمیدم ،باید کوآنتوم مدیریت برگه های باطله را 20 میگرفتم.

نقشی که زنان خانه دار در برنامه ریزی برای پس انداز و اقتصاد خانواده ایفا می کنند به مراتب بیشتر از زنان شاغل است و گاها با یک حساب سرانگشتی می توان ثابت کرد کمکی که این قشر به دخل و خرج خانه می کنند به اندازه حقوقی است که سایر بانوان به اقتصاد خانواده تزریق می کنند ولی در مقابل آن از وقت و انرژی و آرامشی که باید صرف همسر و فرزند خود کنند کم می گذارند.

زنانی که صبح زود صدای قل قل خورشت ظهرشان می آید و در سبد خریدشان خبری از فست فود و سفارش رستورانی که هم قیمت بالایی دارد هم از نظر بهداشتی نمره خوبی نمیگیرد نیست.زنانی که با هنر خود لباسهای غیرقابل استفاده بچه ها را براحتی دور نمی اندازند ،دکمه ها،زیپ ها و گل های کارشده اش را نگه می دارند و به وقتش استفاده می کنند.زنهایی که شیر را کیلویی می خرند و با کمی وقت گذاشتن لذت  ماست و پنیر خانگی را به همسر وفرزندشان هدیه می کنند.

من از این زنهای تحصیل کرده حرف می زنم که دوشادوش مردهایشان می دوند و چرخ پولی خانواده را خوب می چرخانند. 

ادامه دارد….

موضوعات: بدون موضوع
[شنبه 1397-10-01] [ 08:34:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  هزینه این متن یک صلوات است ...

یه حس خوب،یه امنیت وصف نشدنی،یه تازگی که خودت هم کیف میکنی و کلی حال خوش …

وقتی افتادی توو یه بحران و تمام دنیا برات تیره و تار شده و هیچکس،هیچکس هیچکس نمیتونه کمکت کنه جززززززززز

جز خدای توانا که دست رد به سینه بنده اش نمیزنه،نمیدونم شما ذکر اون لحظه تون چیه ولی من قسمش میدم به آبرودارهای آبرودارش که دستمو بگیره.

بعد تازه میفهمی که چقدر کم بیادش بودی،چقدر کم توو دلت بوده،چقدر کم باورش داشتی …

اونوقته که دستت دراز میکنی به طرفش ،زل میزنی به آسمونو و میخوای این پرنده ی زخمی رو آزاد کنی

وقتی دستتو گرفت مثل یه اسیری که آزاد شدی،مثل یه نوزادی که تازه بدنیا اومده،نمیدونم مثل روزه دار لحظه اذان

پراز دوست داشتنی ،پراز حس های خوب

دست خدا همراهتون ، وقتتون بخیر

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1397-09-13] [ 08:19:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت