خاطره بازی | ... | |
در کنار خطوط سیم پیام خارج از ده ، دو کاج ، روییدند آن دو را چون دو دوست ، می دیدند زیر رگبار و تازیانه ی باد خم شد و روی دیگری افتاد خوب در حال من تامّل کن چند روزی مرا تحمل کن مردم آزار ، از تو بیزارم من کجا طاقت تو را دارم؟ یار بی رحم و بی محبت او بر زمین نقش بست قامت او انتقال پیام ، ممکن نیست تا ببیند که عیب کار از چیست راه تکرار بر خطر بستند با تبر ، تکه تکه ، بشکستند… محمد جواد محبت
[یکشنبه 1397-06-11] [ 07:09:00 ق.ظ ]
لینک ثابت سلام 1397/06/14 @ 10:01
|