جادبه ی ضریح | ... | |
همه چیز از آنجایی شروع شد که دلم لرزید برای آقای مهربانی ها , قلم دست من بود اما مطمعن بودم کسی دارد دلهره هایم را شعر می کند , عاشقانه نوشتم و شد جاذبه ی ضریح اولین شعر من در کتاب جاذبه ی ضریح:
“چمدان” بلیط برگشت گرفته ام دلم اما کنار کبوترهایت پرواز می کند دستم اما به پنجره فولادت گره خورده است پایم اما از بین جمعیت تکان نمی خورد این چمدان است که برمی گردد…
[شنبه 1397-02-15] [ 07:33:00 ب.ظ ]
لینک ثابت سلااااااام 1397/02/20 @ 19:24 سلام حدیث جان 1397/02/20 @ 19:27 ایول چقدر زیاد… 1397/02/20 @ 21:06 سلام .. 1397/02/19 @ 10:13 السلام علیک یا علی بن موسی الرضا 1397/02/18 @ 23:39 با سلام و احترام 1397/02/18 @ 23:37
|