به بهانه ی باران | ... | |
اصلا یک حال عجیبی دارد باران،می رود توی جان همه ،می نشیند پشت شیشه چشمها ،من میگویم خدا اول ادمها را اقیانوس آفریده بوده ،پر از قطره،پر از آبی تمام نشدنی شاید همین است که وقتی باران می بارد انقدر دل آدم می گیرد ،خودش هم نمی داند چه مرگش شده ، فقط می داند یک چیزی این وسط کم است ،یک چیزی که باید باشد ولی نیست باران همه را یاد گم شده هایشان می اندازد وقتی یک روز معمولیه معمولی رفته و دیگر پیدایش نشده ،حواسمان باشد خودمان را گم نکنیم خدایا دستم را بین شلوغی های شلوغ رها نکن زهرا حسینی
[چهارشنبه 1397-02-19] [ 02:57:00 ب.ظ ]
لینک ثابت سلام زهرا جان.. 1397/02/19 @ 15:08
|