تجربه من در زندگی میگه اگه خواستید تو کاری موفق بیاید بیرون، قبل از عمل ،از تکنیک"هرچه باداباد” یا “به تخت کفشم!” استفاده کنید.
 هر وقت اینطوری وارد کارزاری شدم چنان اعتماد به نفسی پیدا کردم که چشم ها رو خیره کردم. 

آخرین موردش هم همین چند وقت پیش بود. قرار بود جایی برم که هرکی رفته بود، دو دستی می زد رو سرش. 
من اما قبلش از خودم پرسیدم:"نتونم ، چی میشه؟” دیدم در کلیت جهان هردمبیل و زندگی آه و دم، هیچ اتفاقی نمی افته. وارد ماجرا شدم و کاری کردم کارستون!
 تجربه دیگرم هم تجربه مصاحبه دکترا بود. یادم میاد وقتی می خواستم وارد اتاق بشم، صدای نفر قبلی می اومد که “لامصب شب اول قبره” و چون اصولا حس بدی نسبت به شب، خاصه اول قبر ندارم. رفتم و چقدر خوش گذشت، چون بعد از چند سوال و بیست دقیقه اول، مصاحبه از تراکم این همه “باداباد انگاری” تبدیل شد به محفل انس با کلی آدم دوست داشتنی و نتیجه هم عالی. 
نمی گم حرف درست همینه که من می گم، اما تجربه زندگی شخصی من بهم نشون داده که مهم تر از تونستن و نتونستن، توانایی رسیدن به این حرفه:  شکست احتمالی من اصلا چقدر مهمه؟!
 مواردی این چنینی از شکست در زندگیم کم نیست اما یقین دارم که در قیاس با “عظمت کائنات” یا “مرگ و نیستی"، عقب کشیدنم اشتباه بوده
 اینی که گفتم تجربه شخصی منه، دیدید به مذاقتون خوش نمیاد خیلی با خودتون کلنجار نرید چون این سبکیه که من بهش رسیدم نه لزوما شما، اما بدونید گذر زمان بهتون نشون میده که مهم های هر دوره ، بی اهمیت های دوره بعد و بی اهمیت های هر دوره، مهم های بعدی خواهند بود
 پس بیخود استرس بی اهمیت های آتی رو نداشته باشید و برای مهم های آینده دل به دریا بزنید 
غبار صبح تماشاست هرچه باداباد

تو هم بخند که جهان خراب می‌خندد

#بیدل_هلوی 

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1397-05-22] [ 10:05:00 ق.ظ ]