یه حس خوب،یه امنیت وصف نشدنی،یه تازگی که خودت هم کیف میکنی و کلی حال خوش …

وقتی افتادی توو یه بحران و تمام دنیا برات تیره و تار شده و هیچکس،هیچکس هیچکس نمیتونه کمکت کنه جززززززززز

جز خدای توانا که دست رد به سینه بنده اش نمیزنه،نمیدونم شما ذکر اون لحظه تون چیه ولی من قسمش میدم به آبرودارهای آبرودارش که دستمو بگیره.

بعد تازه میفهمی که چقدر کم بیادش بودی،چقدر کم توو دلت بوده،چقدر کم باورش داشتی …

اونوقته که دستت دراز میکنی به طرفش ،زل میزنی به آسمونو و میخوای این پرنده ی زخمی رو آزاد کنی

وقتی دستتو گرفت مثل یه اسیری که آزاد شدی،مثل یه نوزادی که تازه بدنیا اومده،نمیدونم مثل روزه دار لحظه اذان

پراز دوست داشتنی ،پراز حس های خوب

دست خدا همراهتون ، وقتتون بخیر

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1397-09-13] [ 08:19:00 ق.ظ ]