چشم هایم را میبندم ،امام دلهای بارانی ،امام جگرهای آتش گرفته از خیمه بیرون آمده ،خورشید عرق شرم می ریزد و پشت ابرها پنهان می شود ،اهل بیت امام پا جای پای آفتاب زمین می گذارند.آخرین نگاه طولانی است و عمیق … بر سرزمین کودکی ،بر خاطره های پیامبر ،بر شب زنده داری های مادر ،بر انعکاس صدای پدر در دیوار چاه

مکه زیر پاهایشان به لکنت می افتد ، عرفه جاری می شود از چشمهای اقیانوس 

چشم هایم را باز می کنم …حالا این الهی العفو که بر زبانهای ما روان است یعنی تاریخ حسین بن علی و اهل بیتش را قاب گرفته و به رخ جهانیان می کشد.

عرفه روز بازگشت است ،روز اتصال از رفتن به رسیدن ،از خدا بخواهیم عرفه را برایمان عارفانه رقم بزند.عرفانی که سیصدو شصت و پنج روز و ساعت و ثانیه در ما ریشه بدواند.

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1397-05-17] [ 11:22:00 ق.ظ ]